سلام دوستان
یه موضوعی که همیشه وقت و انرژی ما ایرانی ها رو گرفته و جز ایجاد اختلاف و خدشه دار کردن وحدت ملی و ایجاد اختلافات قومیتی و درنهایت متضرر شدن کل ایرانیها ، نتیجه دیگری نداشته ، بحث آریایی بودن ، عرب و عجم و در کل خود برتر بینی و نژاد پرستی توسط عده ای خاص که تعدادشون هم کم نیست بوده است .
البته بسیاری از این تحریکات از طرف دشمنان ملت ایران که از این اختلافات و ایجاد تعصبات نژادی و قومیتی سود میبرند و در مواردی هم توسط افراد نژاد پرست نادان که توهم دانایی دارند ساخته و منتشر میشود . گفتم در مواردی ، چون این افراد متوهم نژاد پرست اکثرا آگاهی و مطالعه کافی ندارند که بخواهند از خودشان مطلبی بگویند و بیشتر دنباله رو و سرباز دشمنان این ملت هستند و خواسته یا ناخواسته با اونها همکاری میکنند .
از دید من هر کس که به نژاد و قومیتش افتخار کنه نژاد پرسته . چرا ؟! چون هر صفتی که هنگام تولد با ما بوده و ما برای بدست آوردنش هیچ تلاشی نکردیم که افتخار کردن ندارد . مثلا من بگویم :
با افتخار فارس هستم !
با افتخار ترک هستم !
با افتخار لر هستم !
با افتخار کرد هستم !
با افتخار عرب هستم !
و ...
گفتن این جمله ها نشانی از جاهلیت و نژاد پرستی است .
افتخار کردن برای چیزی که ما در اون نقشی نداشتیم . اگر به کشورت خدمتی کردی افتخار کن ، اگر به بشریت خدمتی کردی افتخار کن .
اگر کاری کردی که دنیا جای بهتر و زیباتری برای زندگی کردن بشه ، به خودت افتخار کن .
فارس ، لر ، کرد ، عرب ، ترک ، ایرانی بودن یا نبودن و... اصلا دلیلی برای افتخار نیست .
خلاصه امروز یه مطلب جالب رو توی نت دیدم که گفتم با شما دوستان هم به اشتراک بگذارم ، شما هم دیگاه خودتون رو بفرمایید .
سپاسگزارم
*****************
7 نکته که باید درباره آریایی قهرمان و عرب سوسمارخور بدانید
باورهای ما ایرانیها درباره هویت خودمان چه قدر مبنای واقعی دارند؟ تصویر ما از نژاد آریایی و عرب چه قدر واقعی است؟ مرزهایی که روی نقشهها و توی ذهنمان میان ایرانیان و عربها کشیدهایم، کمتر از آن چیزی که فکر میکنید سخت و استوارند.
1- ایرانیها آریایی نیستند
گروههای جمعیتی مختلفی در ایران امروز زندگی میکنند؛ فارس، ترک، کرد، لر، عرب، قشقایی، بختیاری، بلوچ، گیلک، مازنی، تالشی، یهودی، ارمنی و ترکمن بعضی از اینها هستند. غیر از این اسمهای آشنا بد نیست بدانید که حتی بعضی از ما ایرانیها آفریقاییتبار هستیم، و اینکه فریدونشهر اصفهان جمعیتی گرجی دارد.
اغلب ساکنان ایران امروز یک تبار باستانی بومی دارند، اما نه لزوما تباری یکسان. در میان اقلیتهای بزرگ، بلوچها، گیلانیها و مازندرانیها شباهت ژنتیک کمتری به بقیه ایرانیان دارند.
خب شاید همه این گروهها، با وجود تفاوتهایشان «آریایی» باشند. اما سوالی که پیش میآید این است که منظور از نژاد آریایی چیست؟
در اولین معنای کلمه، آن طوری که حدود 2500 سال قبل و در کتیبه بیستون و نقش رستم و امثالهم به کار رفته، یعنی برای اشاره به اقوامی که آن زمان در ایران زندگی میکردند، ما هم آریایی هستیم، یعنی این اقوام اجداد دور ما بودهاند و ما به آنها شباهت ژنتیکی داریم و نه تنها به آنها، بلکه به کسانی که هزاران سال قبل از آنها در ایران کنونی زندگی میکردهاند.
اشتباه است اگر بگوییم واژه آریایی امروز همان بار معنایی را دارد که زمان داریوش و خشایارشا داشت. کاربرد این کلمه در دوران مختلف زبان فارسی به یک میزان نبوده و مثلا در شاهنامه فردوسی خبری از آریاییها، با این اسم نیست. آن چیزی که واژه آریایی را در دوران معاصر سر زبانها انداخته ایدئولوژی نژاد برتر است که از قرن 19 میلادی طرح شد و در آلمان نازی اوج گرفت.
در ایدئولوژی نژاد برتر، آریاییها، که روزگاری هم به ایران مهاجرت کرده بودند، سرآمد دیگر نژادها تصور میشدند. در این ایدئولوژی خالصترین آریاییها شاخه شمال اروپا یا نوردیک آن بودند که مشخصه ظاهری آنها موی طلایی، چشم روشن، پوست سفید و صورت کشیده است.
بعد از شاخه نوردیک آریاییها شاخههای مدیترانهای، دیناریک، آلپی و بالتیک قرار داشتند؛ همهشان اروپایی هستند و خبری از ایرانیهای معاصر نیست.
در واقع هانس گونتر، از نظریهپردازان نژادی آلمان نازی، یهودیها را از جمله به ایرانیها منتسب میدانست. روشن است که مشابهان یهودیها چه قدر میتوانند در نگاه یک نازی آریایی باشند.
دکتر اشرفیان بناب، متخصص ژنتیک جمعیتی و تکامل انسانی میگوید کل سوتفاهم پیوند خونی ایرانیهای خودشیفته با برادران آلمانیشان در واقع نتیجه نیاز انسانشناسان و زبانشناسان نژادپرست اروپایی به نامی کهن (آریایی) برای اصالت بخشیدن به نظریه خود و همزمانی آن با سیاستهای ملیگرایانه پهلوی است.
به این ترتیب این تصور که خون پاک سربازان آفتابسوخته کورش کبیر در طول تاریخ سفر کرده و در رگهای افسران موطلایی گشتاپو و اساس جاری شده غلط است؛ ما ایرانیهای معاصر، آریایی (به معنای نژاد برتری که منظور نازیها بود) نیستیم.
2-عربها عرب نیستند
در جهان 22 کشور عرب داریم که در مجموع بیشتر از 360 میلیون نفر جمعیت دارند. تصور اینکه میشود همه این 360 میلیون نفر را مثل هم دانست در یک کلام احمقانه است. فقط یک کشور لبنان به تنهایی ترکیب رنگارنگی از گروههای جمعیتی مختلف است.
همه عربها عربی صحبت میکنند، اما نه یک عربی. زبان رسمی همه کشورهای عرب یک عربی شبیه به زبان قرآن است و فصحی خوانده میشود. اما زبان محاورهای، کشور به کشور فرق میکند و حتی شاید برخی عربها در حرف زدن با عربهای کشورهای دیگر به مشکل بربخورند.
همه این کشورها با هم تفاوتهای تاریخی و فرهنگی دارند. در سراسر جهان عرب اقلیتهای غیرعرب هم وجود دارند و میلیونها نفر از شهروندان این کشورها مسلمان نیستند.
به این ترتیب با وجود زبان رسمی یکسان و عناصر فرهنگی مشترک دیگر، مطلقا نمیشود یک عنوان نژادی تحقیرآمیز ساخت و عربها را با آن تحقیر کرد.
عربها عرب (به معنی آن تصویر کلیشهای مرد شکمگنده خشکه مذهب سعودی) نیستند.
3- عربها ملخخور نیستند
بله، بعضیها در عربستان سعودی سوسمار و ملخ میخورند.
اما اینها قوت غالب در عربستان سعودی نیست و در بقیه کشورهای عربی هم لقمه مردم نمیشود. آشپزی عربی یکی از مکتبهای آشپزی جهان است و غذاهایی مثل فلافل، حمص و شاورما محبوبیت بینالمللی دارند.
از این گذشته خوردن چیزهای عجیب و غریبی مثل حشرات از چین گرفته تا فرانسه پرطرفدار است و اصولا در کشورهای مختلف حیواناتی را میخورند که قاعدتا برای خیلیها عجیب است، از اسب و فیل گرفته تا اختاپوس!
سابقه ملخ خوردن هم طولانی است و یهودیت درباره کوشر بودن آن حکم دارد. به این ترتیب یادمان باشد که عربها فقط ملخ نمیخورند و فقط هم عربها نیستند که ممکن است ملخ و چیزهای عجیب دیگر بخورند. تازه سازمان ملل هم خوردن حشراتی مثل ملخ را به عنوان یکی از راههای مبارزه با گرسنگی، آلودگی و گرمایش زمین توصیه میکند.
دفعه بعد که خواستید قومی را به خاطر عادت غذاییشان تحقیر کنید منظره وحشتناک کله پاچه خوری و تصویر آن را از نگاه یک غیرایرانی تصور کنید.
4- ایرانیها عرب هستند
تصور فارسی حرف زدن بدون استفاده از لغات عربی اگر هم ممکن باشد احمقانه است. همین جمله قبلی را اگر بخواهی از عربی «پالایش» کنی میشود: انگاشتن سخن گفتن به پارسی بی بهره بردن از واژههای عربی شدنی هم باشد نابخردانه است. واقعا این طور حرف زدن نابخردانه نیست؟
اکثریت مردم ایران مسلمانند و زبان دین اسلام عربی است. شخصیتهای مقدس اسلام عرب بودهاند. بخش مهمی از تاریخ اسلام تاریخ عرب است و…
بیشتر ما حتی نمیتوانیم از روی کتیبه بیستون و لوح کورش و… بخوانیم، چه برسد به اینکه معنی آنها را بفهمیم، اما خیلی از ما قسمتهایی از قرآن و برخی متنهای عربی دیگر را از حفظیم.
خوب یا بد، آمیزش و شباهتهای فرهنگی ما با کشورهای عربی آن قدر زیاد است که اگر بخواهی ایران امروز را «عربزدایی» کنی چیزی که از آن باقی میماند دیگر ایران به آن معنی که میشناسیم نیست.
در عین حال ایرانیها هم در شکل دادن به فرهنگ اسلامی و عربی نقش قابل توجهی بازی کردهاند. خوارزمی، خواجه نصیر، ابن سینا و دیگرانی که بخشی از «تمدن» ایرانی هستند، در بستر تمدن اسلامی شکوفا شدند و خیلیهایشان به عربی مینوشتند.
اصولا تمدنها و فرهنگهای مختلف پیوسته روی هم اثر میگذارند و تصور اینکه میشود یک فرهنگ ملی خالص داشت که از فرهنگهای دیگر، خواه غربی یا عربی پاک باشد، با واقعیت جور در نمیآید.
خوشمان بیاید یا نه فرهنگ ایرانی آمیخته با فرهنگ عربی است.
5- نژادها نژاد نیستند
یک نژاد را چه طور تعریف میکنی و آن را از بقیه نژادها بازمیشناسی؟ بر مبنای خونی و ژنتیک؟ میدانی که همه ما به شامپانزه و بونوبو نیز از نظر ژنتیکی 96٪ شباهت داریم؟
گذشته از شباهت با دیگر نخستیها، دانشمندان ژنتیک میگویند گروههای مختلف جمعیتی در میان انسانها شباهت بسیار زیادی به هم دارند و ژنتیک انسانی نسبت به همه دیگر گونههای جانداران به طور غیرمعمولی همگن است. خاستگاه همه آدمهایی که ما هستیم اجداد دورمان در آفریقا بودهاند. به این ترتیب آنچه ما به عنوان نژاد میشناسیم نه از نظر تاریخی و نه از نظر علمی معنای ثابت و روشنی ندارد.
اصلا ایرانی بودن به چه معنا است؟ کافیست کمی به گذشته برگردیم تا بفهمیم با چند تغییر کوچک در جنگها و معاهدات دوران قاجار، صفویه و پیش از آن و کمی دستکاری تاریخی در مرزهای امپراطوری ایرانی بسیاری از ما با قرار گرفتن در خارج مرزهای ایران امروز دیگر «ایرانی» نباشیم و یا بسیاری از افرادی که امروز تحت عنوان «غیرایرانی» اساسا متفاوت از خود میدانیم، ممکن بود داخل مرزهای ایران زندگی کنند.
تحقیقات زیستشناسی هم که هر چه بیشتر بیمعنا بودن دستهبندی سفت و سختی به عنوان «نژاد» را نشان دادهاند. با تمام اینها میتوان گفت «ایرانیبودن» یا «عرب بودن» معنایش بسیار کمتر از آن چیزی است که خیال میکنید.
نژادها برساختههای سیالی هستند که با اقتضائات تاریخی خودشان پدید میآیند و از بین میروند. تعریف هر ملتی از خودش و نگاه هر ملتی به دیگران در طول زمان مدام در حال دگرگونی است. دیروز عراق دشمن خونی ما بود، امروز شبیهترین کشور به ما و نزدیکترین متحد ما در منطقه.
6- شما احتمالا نژادپرست هستید
در تاکسی از ونک به تجریش شما جلو نشستهاید و پشت هم یک دختر جوان، یک کارگر افغان و یک مرد کت شلواری بالاشهری. وسط راه دختر جیغی میکشد و میگوید: دستت رو بکش کثافت! اول به دست کارگر افغان نگاه میکنید یا مرد تهرانی؟
در سفری خارجی بیرون فرودگاه همزمان دو تاکسی، یکی با راننده پاکستانی و دیگری با راننده آلمانی برای شما ترمز میکنند. کدام را سوار میشوید؟
آیا شما فکر میکنید مردم دانمارک به طور متوسط از مردم کره شمالی باهوشتر هستند؟ به نظر شما یک آدم سفیدپوست به احتمال زیاد از یک آدم سیاهپوست متمدنتر و بافرهنگتر است؟ وقتی تازه با کسی آشنا میشوید از او اصالت و قومیتش را میپرسید و بر مبنای جایی که در آن به دنیا آمده تصویر اولیهای از او میسازید؟ آیا فکر میکنید اگر وضعیت یک نژاد از نژادی دیگر بهتر است این به لیاقت هر کدام از آنها برمیگردد؟
تبریک میگوییم، شما یک نژادپرست هستید.
7-نژادپرستی وحشتناک است
بسیاری از وحشتناکترین و وحشیانهترین اتفاقات تاریخ بشر ریشه در نژادپرستی داشتهاند. قتل عام ارمنیها، هولوکاست، بردهداری، قتل عام بومیان آمریکا، قتل عام دارفو، جنایتهای بوسنی،…
اینها تازه دردناکترین مثالهای نژادپرستی هستند. وگرنه زندگی سیاهپوستان در آمریکا، که مدام باید در ترس از پلیس زندگی کنند، زندگی افغانهایی که با وجود دههها زندگی و کار در ایران همچنان باید بدون کمترین حقوقی زندگی کنند، و زندگی میلیونها آدمی که مرزهای نژادی آنها را از رسیدن به چیزی که خوشبختی خود میدانند بازداشته است، همه اینها مثالهایی از وحشتناکی نژادپرستی هستند.
شوخیهای نژادپرستانه شما در فیسبوک و فحشهایتان در وایبر نه امپراتوری هخامنشی را احیا میکند و نه ذرهای به 22 کشور عرب جهان ضربهای میزند. اما نژادپرستی همیشه به بی خاصیتی شوخیها و فحشهای شما نیست و وقتی که خاصیتی دارد فاجعه به بار میآورد.